اميد به رحمت و مغفرت الهي، يکي از فضائل نيکوي اخلاقي و زائيدة درياي
محبّت حقتعالي است و رابطة مستقيمي با ميزان ايمان انسان دارد؛ به اين معنا که هركسي
ايمانش بيشتر باشد، اميدش نيز افزونتر خواهد بود.
امّا نکتة مهم در اين مبحث که توجّه و التفات جدّي ميطلبد، اين است
که برخي از مردم، معنا و مفهوم اميد را اشتباه ميفهمند. چنانكه افرادي يافت ميشوند
که تخيّل ميکنند هر گناهي مرتکب شوند و هر عبادت و فريضهاي را ترک نمايند،
خداوند آنان را بدون توبه خواهد بخشيد و به واسطة اين توهّم و تخيّل شيطاني، چنان
به انجام گناه و ترک عبادت ميپردازند كه گويي خداوند متعال، آنان را به ارتكاب معاصي
و ترك واجبات، امر فرموده است.
اينچنين اميدواري که از افراد مغرور و سركش سر ميزند، مذموم و
ناپسند است و علاوه بر اينکه موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند سبحان نميشود، عذاب
الهي را نيز به همراه خواهد داشت.
انبياء و اولياي الهي که اميدوارترينِ افراد نسبت به عفو و رحمت
پروردگار متعال بودهاند، تمام عمر خويش را صرف طاعت و عبادت حق تعالي كرده و در
انجام واجبات و مستحبّات و ترک محرّمات و مکروهات، کوتاهي نکردهاند.
رسول اکرم$ با وجود آگاهي تام از رحمت
فراگير الهي و برخورداري از والاترين مراتب اميد، آنقدر نماز ميخواندند و خداوند
را عبادت ميکردند که پاهاي ايشان از كثرت عبادت ورم كرده بود، تا جايي اين آيات
بر آن حضرت نازل شد:
>طه، ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقي<
طه، قرآن را بر تو فر نفرستاديم تا به رنج افتي.
بنابراين، انسان بايد مراقب باشد که درک نادرست از فضيلت اميد، او را
مغرور نسازد که چنين غروري، بافتة مکر شيطان است و از اين جهت که تقواي آدمي را سلب
ميکند، موجب شقاوت و بدبختي او ميشود. خداوند متعال مکرّراً اين حقيقت را در
قرآن کريم متذکّر شده است، چنانكه ميفرمايد:
>يا أَيُّهَا
النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ
وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا
تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور<
اى مردم، از پروردگار خود پروا كنيد و از روزى بترسيد كه هيچ پدرى از
فرزند خويش چيزى را (از عذاب آن روز) دفع نمىكند و هيچ فرزندى دفعكننده چيزى از
پدر خود نيست. به يقين وعده خدا حقّ است، پس مبادا زندگى دنيا شما را مغرور كند، و
شيطان فريبكار، شما را نسبت به خداوند بفريبد.
راهکار اساسي پيشگيري از افتادن به ورطة اميدواريِ مذموم و ناپسند،
تقويت فضيلت «خوف» از خداوند سبحان و برقراري تعادل و موازنه بين دو فضيلت خوف و
رجاء است.
خوف از خداوند تبارک و تعالي، يكي از بزرگترين نعمتها و مهمترين
صفات نيكو و پسنديده است كه موجب بازداشتن آدمي از مخالفت با خداوند ميشود و او
را به انجام واجبات و ترک محرمات وادار ميسازد:
>وَ أَمَّا مَنْ
خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوي، فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ
الْمَأْوي<
و امّا كسى كه از مقام و منزلت پروردگار خود و از ايستادن در برابر او
ترسيده و نفس را از هواها منع كرده، پس بىشك بهشت جايگاه اوست.
ناگفته نماند كه دو فضيلت والاي خوف و رجاء، لازم و ملزوم يكديگرند و هريك
بدون وجود ديگري، ناقص و فسادانگيز است و البته اين فساد، ناشي از عدم وجود يکي از
اين فضائل است و وجود خوف يا رجاء، هيچگاه فسادانگيز نيست، هرچند در والاترين
مرتبه يا بيشترين درجة ممکن موجود باشد.
برخي افراد اميدوارند، امّا خوفي در دل ندارند. از اينرو گرفتار غرور،
سرکشي و حماقت ميشوند که نتيجهاي جز دچار شدن به كسالت، بطالت، تنبلي و توهّمات
بياساس، ندارد. در واقع، عدم وجود خوف، موجب اين پيامدهاي نامطلوب شده و تصوّر
اينکه اين صفات ناپسند، ناشي از وجود فضيلت رجاء است، غلط ميباشد.
به هر تقدير، قرآن شريف بر ايجاد تعادل بين خوف و رجاء تأکيد ميورزد،
چنانكه در وصف اهل ايمان ميفرمايد:
>وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَبا<
و ما را با اميد و بيم ميخوانند.
و نيز ميفرمايد:
>يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً<
پرودرگارشان را با بيم و اميد ميخوانند.
حاصل سخن اينکه، مراقبت براي حفظ تعادل بين دو فضيلت خوف و رجاء، براي
سالك راه حق، ضروري است؛ زيرا غفلت از يكي از آن دو، موجب پيشي گرفتن ديگري ميشود
و گمراهي سالک را به همراه دارد.
و امّا كسي كه اميد را از كف بدهد، مصداق اين فرمودة حق تعالي ميگردد:
>وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّون<
و جز گمراهان چه كسي از رحمت پروردگارش نوميد ميگردد؟
همچنين كسي كه خوف در دل نداشته باشد، مصداق اين سخن خداوند است:
>فَأَمَّا مَنْ طَغي، وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا، فَإِنَّ
الْجَحيمَ هِيَ الْمَأْوي<
اما آنكه طغيان كرد و زندگي دنيا را ترجيح داد، پس همانا دوزخ جايگاه
اوست.
اميرمؤمنان علي% نيز ميفرمايند:
«يَا بُنَيَّ خَفِ اللَّهَ
خَوْفاً أَنَّكَ لَوْ أَتَيْتَهُ بِحَسَنَاتِ أَهْلِ الْأَرْضِ لَمْ يَقْبَلْهَا
مِنْكَ وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً أَنَّكَ لَوْ أَتَيْتَهُ بِسَيِّئَاتِ أَهْلِ
الْأَرْضِ غَفَرَهَا لَكَ»[8]
اي پسرم! از خدا چنان بترس كه اگر حسنات اهل زمين را بياوري، از تو
نپذيرد و چنان به او اميدوار باش كه اگر گناهان اهل زمين را داشته باشي، تو را
بيامرزد.